ساده می گیرم/ ساده می گذرم
بلند می خندم و با هر سازی میرقصم
نه اینکه دل خوشم/نه اینکه شادمو از هفت دولت آزاد!
مدتی طولانی شکستم
زمین خوردم/سختی دیدم/گریه کردم و حالا
برای زنده ماندن خودم رابه کوچه ی علی چپ زده ام
روحم بزرگ نیست/دردم عمیق است
می خندم که جای زخم ها را نبینی
مادرم
در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
مادرم! دعایم کن که با دعایت، دلم خانه دردها نیست .
مادرم هستی من ز هستی توست
تا هستم و هستی دارمت دوست !
از آدمــا نپرسید " چـــرا " ناراحتن ...!
برای اشکـــها وبغض هایشان ..." دلیــل " نخواهید !
بغض های ناخواسته...
گریه های بی اراده
دلیل نمیخواهد !!
بهــآنهـ نمیشناسد ...!
یک" دل پـــُر"میخواهد ...
ویکــــ "حس عجیبــــــ"!
کهـ نهـ " او" میتواند توضیح دهد
و نهـ " تو " میتوانی درک کنی ...
پس "بدون" سوال کنارش بــاش!
همین!
مراقب باش !
دست روزگار هلت میدهد ؛
ولی قرار نیست تو بیفتی ،
اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی ، اوج می گیری ...
به همین سادگی ...
بسم رب الشهدا
روزگاری در سرزمینـم یــواشکی ساکشان را می بستنــد ،
یواشـکی شناسنـامه هایشان را دست کاری میکردنــد تا با
زیاد کردن سنشان بـه جبــهه برونــد ،در جبـهه یـواشکی سنــگر
را ترک میکردنــد بــرای نمـاز شب و یواشکی شهیــد می شدنــد !